صنعت مد جهان
امروزه مد یک صنعت جهانی است و در بسیاری از کشورهای بزرگ و پیشرفته جای پای خود را محکم کرده است. بعضی از کشورها مراکز تولید انبوه هستند، به ویژه اندونزی، مالزی، فیلیپین، چین، بنگلادش، کره جنوبی، اسپانیا، آلمان، برزیل و هند.
پنج کشور در کل دنیا شهرت و اعتبار بینالمللی در مد کسب کردهاند: فرانسه، ایتالیا، انگلستان، ایالات متحده آمریکا و ژاپن. به تازگی ظهور طراحان بزرگی از ترکیه و اسپانیا نیز باعث مطرح شدن این دو کشور شده است. همچنین پاکستان، هند و رومانی نیز به دلیل داشتن طراحان بسیار با استعداد خود تا حدودی شناخته شده هستند.
طراحی مد آمریکا
اکثر خانههای مد آمریکایی در نیویورک قرار دارند، اگرچه تعداد قابل توجهی خانهٔ مد در لس آنجلس نیز وجود دارد که شامل درصد بالایی از پوشاک مد برتر، شیک و لوکس هستند که در واقع در داخل آمریکا تولید میشوند. همچنین در نقاط دیگری از آمریکا همچون میامی، شیکاگو، دالاس و به ویژه سانفرانسیسکو صنایع رو به رشدی وجود دارد.
سبک طراحی مد آمریکایی تحت سلطهٔ لباسهای شهری، غیررسمی و معمولی است که منعکس کنندهٔ شیوهٔ زندگی ورزشی، آگاه به بهداشت و سلامت شهرنشینان آمریکایی است. کلیر مک کاردل یک طراح معروف آمریکایی بود که در تعیین گرایش مد متاثر از لباسهای ورزشی روزانه در دههٔ چهل و پنچاه میلادی نقش به سزایی داشت و در دهههای اخیر بسیاری از طرحهای او دوباره احیا شدهاند.
طراحی مد انگلستان
لندن مدت بسیار مدیدی است که بزرگترین سرمایهٔ صنعت مد بریتانیاست و دارای طیف گستردهای از طرحهای خارجی است که با سبکهای مدرن بریتانیایی ادغام شدهاند. طراحی معمول انگلیسی بسیار شیک است اما در عین حال اخیراً ابتکار و نوآوریها بسیار غیر متعارف شدهاند و سبک سنتی تبدیل به ترکیبی با تکنیکهای مدرن شده است. در صنعت مد و طراحی لباس بریتانیا، سبکهای قدیمی و ماندگار که هنوز هم پرطرفدار هستند نقش بسیار پررنگی بازی میکنند. متخصصین مد انگلستان با تلفیق و تطبیق مدهای قدیمی و جدید باعث شدهاند سبک بریتانیایی منحصر به فرد و دارای زیبایی بوهمیایی باشد به طوری که بسیاری از مراکز مد دیگر سعی در تقلید از سبک بریتانیایی دارند.
مد ایرلندی(طراحی و سبک) نیز به شدت از روند مد بریتانیا تاثیر گرفته است. مارکها و طراحان معروف بریتانیا شامل بربری ، الکساندر مک کوئین ، مالبری ، استلا مک کارتنی و ویوین وست وود است.
طراحی مد فرانسه
اکثر خانههای مد فرانسوی در پاریس واقع شدهاند که پایتخت مد این کشور نیز میباشد. به طور سنتی مد فرانسوی شیک، مطابق مد روز، زیبا، باشکوه، دلفریب و همراه با زیورآلات شیک شناخته میشود، اگرچه دیده بان جهانی زبان به مد فرانسوی رتبهٔ سوم را در رسانهها اختصاص داده شده، این رتبه به این معناست که مد فرانسوی در سطح بینالمللی بعد از میلان و نیویورک(دو کشور اول لیست) بیش از هر کشور دیگری تحسین برانگیز است.
طراحی مد ایتالیا
میلان پایتخت اصلی مد ایتالیا است. بسیاری از طراحان مد سابق ایتالیا در رم هستند، با این حال میلان و فلورانس پایتختهای فعلی مد این کشور بوده و محل برگزاری نمایشگاههای مد و مجموعههای لباس هستند. سبک طراحی ایتالیایی نمایانگر ظرافت و شکوه لباسهای عادی است که با پارچههای مجلل و ارزنده و دوخت با کیفیت درست شدهاند.
طراحی مد سوئیس
بسیاری از خانههای مد سوئیس در زوریخ واقع شدهاند. نگاه و سبک طراحان سوئیسی در مد تا حد زیادی متاثر از باشگاههای رقص است، طراحی سوئیسی شامل لباسهای معمولی اما ظریف، شیک و مجلل با دخالت محسوس هارمونی است.
طراحی مد ژاپن
اغلب خانههای مد ژاپنی در توکیو هستند. لباسهای سبک ژاپنی شل و گشاد و بدون ساختارند که ناشی از برشهای پیچیده است. پارچهها معمولاً به رنگهای تیره و سایه دار متمایل هستند و جنس الیاف لطیف بوده و دارای بافت طرح دار هستند.
یوجی یاماموتو ، کنزو و ایسی میاکی از طراحان مطرح ژاپنی هستند، از دیگر مشاهیر مد ژاپنی میتوان به ری کاواکوبو اشاره کرد که طراح مارک کوم دی گاروسن است و همچنین مبتکر روش جدیدی در برش پارچه که با روش نوآورانهای که مادلین ویونه در سال ۱۹۳۰ میلادی ابداع کرد قابل مقایسه است.
طراحی مد شوروی
مد در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تا حد زیادی دنباله رو گرایشهای مد در دنیای غرب بود. با این حال، این گرایشها همواره توسط ایدئولوژی دولت سوسیالیستی تعدیل شده و متاثر از آن بود. علاوه بر این کمبود کالاهای مصرفی بدان معنی بود که عموم مردم به مدهای از پیش آماده شده به راحتی دسترسی نداشتند.
سیاست اقتصادی جدید (دههٔ ۱۹۲۰)
سیاست اقتصادی جدید این دوره جوازی بود برای تجارت خصوصی و باعث شد مدهای غربی به اتحاد جماهیر شوروی راه پیدا کنند. با این حال، ایدئولوژی بلشویکی مصرف مد غربی را به عنوان یک عمل فی نفسه سرمایه داری، نامشروع میپنداشت و با آن مخالف بود زیرا سیستم مد غربی بر وضعیت اقتصادی مردم و تفاوتهای جنسیتی تاکیید داشت.
در اوایل دههٔ ۱۹۲۰ مجلههای نزدیک به دولت، نظیر مجلهٔ زنان کارگر و مجلهٔ زنان دهقان گفتمان جدیدی در زمینهٔ مد پوشاک مطرح کردند، عکس روی جلد این مجلات زنانی بودند که لباس کار ساده به تن داشتند، اگرچه در صفحات همین مجلات اغلب آگهیهایی برای شرکتهای خصوصی که لباسهای تجملی و شیک میفروختند مشاهده میشد. با این حال در سال ۱۹۲۷ پیام این مجلات همچنان مطابق گذشته این بود که زنان باید برای توانایی خود در کار مورد قضاوت قرار بگیرند و نه برای ظاهرشان. مد به عنوان حامی زیبایی، یک پدیدهٔ بورژوازی، مخل و مضر برای جامعهٔ سوسیالیستی محسوب میشد.
در همین حال دولت حکم اجرای پروژههایی را داد تا توسط آن سبک جدیدی برای پوشش مردم در شوروی سوسیالیستی پیاده شود. طی این طرح، لباسهای سنتی، فرمهای جنبش کنستراکتیویسم و تاسیسات فناوری گرایانه جلب شدند. کنستراکتیویستهایی همچون واروارا استپانووا و الکساندر رادچنکو توافق داشتند که مدهایی که توسط بازار هدایت میشوند ذاتاً مضرند. آنها با تکیه بر هندسهٔ سادهای از کوبیسم به دنبال طراحی لباسهایی بودند که کاربردی، به راحتی به میزان انبوه قابل تولید و حتی گاهی هم زنانه و هم مردانه باشند. اما این شیوه برای تولید لباس با توجه به عدم وجود مواد و ماشین آلات مناسب نتوانست مطالبات مخاطبان پرولتاریایی که این طرح برایشان در نظر گرفته شده بود را رفع کند. طرحها تنها برای بخش مرفه طبقهٔ روشنفکر قابل استفاده بودند که آنها هم در نهایت مدهای غربی را به مدهای به شدت آزمایشی داخلی ترجیح میدادند.
دورهٔ استالین
در دوران استالین احساسات ضد مد از بین رفت. مجلاتی که در گذشته توسط حزب کمونیست اتحاد شوروی تحریم شده بودند، زیبایی و مد را به عنوان بخشی ضروری از زندگی زنان شوروی ترویج میکردند. “مجله زنان رابوتنیتسا” وضعیت مد و خانههای مد تازه افتتاح شده در سراسر شوروی را تقریباً به طور منظم در هر شمارهٔ خود گزارش میکرد.”مجله کرستیانکا” نیز برای نمایشهای لباس و مدهای جدید شمارههای خود را حتی به حومه شهرها و روستاها میفرستاد. ترویج زیبایی شناسی به شدت ارتقا یافته بود و تنوع آن حتی شهرهای لهستان را در بر گرفته بود.
این بهره مندی و علاقهٔ جدید در مد به ژوزف استالین منتسب شد که مدعی بود “زندگی بهتر و شادتر شده است”. اما تصاویر زنان ساده و دهقانان ماهر به عنوان اثر سوسیالیسم در به وجود آمدن فقر در ذهنها ماندگار شده بود. با این حال هنوز لباسهای زیبا و مد به مثابه نشانهای از فرهنگ و کیفیت زندگی برتر تحت لوای سرمایه داری برداشت میشد. در پنج سال دوم دهه ۳۰ میلادی جنبش استاخانویت از نخستین نمونههایی بود که کارگرهای موفق را با استانداردهای ظاهری بالایی برای کار نشان میداد. آنها اغلب سوژهٔ عکاسی از لباس کار زیبا هنگام کار در کارخانه میشدند.
اما در واقعیت، مد تبلیغ شده توسط دولت مورد پسند اکثر شهروندان نبود، معنای این نارضایتی این بود که صنعت شوروی قادر به تولید لباسهای شیک در مقادیر قابل توجه نبود و پوشاک تولید شده در دسترس عموم مردم قرار نداشت. در طول جنگ جهانی دوم رشد صنعت مد اتحاد جماهیر شوروی با وقفه مواجه شد. اگر یک شهروند متوسط اتحاد جماهیر شوروی یک لباس شیک میخواست معمولاً مجبور به پرداخت هزینهٔ گزافی به یک خیاط خصوصی میشد. مد روز به روز (به انگلیسی: Day-to-day fashion) غالباً تبدیل به تولید شخصی شده بود؛ مجلات نیز همواره به زنان توصیه میکردند که تحت روشهای خودت انجام بده خودشان نیازهای پوششان رابرطرف کنند.
دورهٔ خروشچف
خروشچف بازار داغ مدهای غربی را به رسانههای داخلی برد. روزنامه نگاران برای تهیه گزارش از آخرین اخبار بینالمللی گرایشها و روند مد به خارج از کشور فرستاده میشدند. با این حال صاحبان مؤسسات مد دولتی و مجلات این گرایشها را به صورت تعدیل شده و آنطور که باب میل دولت بود به مخاطبان شوروی ارائه میکردند. مدهای زودگذر به نفع سبکهای کلاسیکی که مدتهای طولانی اجرا شده بودند رد میشدند. به علاوه بر اعتدال و عفت تاکید میشد. برای مثال طرحهای سبک کوکو شانل به عنوان نماد مد ساده، ماندگار و کمال گرا به طور ویژهای مورد تحسین قرار گرفت. مقالهای در نیویورک تایمز در سال ۱۹۵۹ مدهای اتحاد جماهیر شوروی را “تقلید ناشیانه از مدهای منسوخ شدهٔ غربی” نامید. با این حال رشد این سبکها و قرار گرفتنشان در دسترس عموم در حال افزایش بود، فروشگاههایی مانند “جی یو ام”(GUM) که به تازگی بازگشایی شده بودند مدهای جدید را ارائه میکردند اما با قیمتهای بالا میفروختند. رویکرد جدید دولت نسبت به مد به دقت محاسبه میشد. ترویج مدهایی با قیمتهای سرسام آور و گزاف که در دوران استالین رخ داده بود در تضاد با در دسترس بودن واقعی منجر به خشم عمومی شده بود. در زمان خروشچف صنعت دولتی پوشاک هنوز هم قادر به تولید انبوه لباسهای شیک نبود. به هر حال مدهای ساده شده، مردود سازی مازاد و قیمتهای بالا به این صنعت اجازه داد که تا اندازهای بر تقاضای مصرف کنندگان نظارت داشته باشد. اوایل دهه ۱۹۶۰ استانداردهای طبقه متوسط برای مد همچون “مد خیابان مسکو” چنان افزایش یافت که تقریباً از مد شهرهای غربی غیر قابل تشخیص بود. در همان زمان جنبشهای مد پادفرهنگ مثل هیپیها در گروههای بسیاری از نخبگان جوان شکل گرفت.”استیلیاگی” یا “شکارچیان سبک” که لقبی موهن بود برای جوانانی که بیش از حد پیرو مد بودند، در اصل بر تصاویری که آنها از رسانهها و مدهای غربی (به ویژه آمریکایی) داشتند استوار بود. مردها اقلامی مانند تی شرتهای هاوایی (دارای طرحها و رنگهای شاد)، عینکهای آفتابی و شلوارهای تنگ و کفشهای نوک تیز میپوشیدند و زنان علاقهمند به استیلیاگی دامنهای کوتاه(مینی ژوب) و لباسهایی که تا حدودی ظاهری کودکانه داشتند میپوشیدند. این مدها برچسب افراطی را خوردند و گروهای جوانان اتحادیه کمونیستهای کمسومول اتحاد جماهیر شوروی به مخفیگاههای استیلیاگی یورش میبردند و موهای زنان و پاچههای شلورهایشان را میبریدند.
دورهٔ برژنف(۱۹۷۰−۱۹۸۰)
تا اواخر دههٔ شصت میلادی، مؤسسات مد جماهیر شوروی، مانند “ادارهٔ امور مد متمرکز” (ODMO)، به طور فزایندهای از گرایشهای جدید غربی استقبال میکردند، با این حال در آن زمان هنوز داشتن مد متمایز برای اتحاد جماهیر شوروی یک نیاز محسوب میشد. برای مثال “مد فضا” (به انگلیسی: Space fashion) چیزی بود که در آن زمان با ستایش پیروزی و پیشرفت علوم اتحاد جماهیر شوروی به طور مستقیم برازندهٔ ایدئولوژی دولت بود. با این وجود واقعیت چیزی کاملاً متفاوت از طرحهای مؤسساتی چون ODMO بود که آغوش به روی مد غربی گشوده بودند، صنعت شوروی توانایی حفظ و ادارهٔ تقاضاها برای کالاهای شیک و لوکس را نداشت و همچنین وضعیت تامین و عرضه به مغازهها و مراکز خرید در شوروی سابق بدتر از دیگر کشورهای سوسیالیستی بود. مردم نیز از اقلام موجود در بازار ناراضی بودند. برای مثال ترویج طرحهایی که نقش و نگارهای لباسهای سنتی و محلی روسیه مثل “دونیاشا” “روباشکا” و “سرافان” را داشتند به هیچ وجه برای زنان شوروی خوشایند نبودند در حالی که همین سبکها در نهایت در غرب به محبوبیتی بسیار بیشتر از خود اتحاد جماهیر شوروی دست یافتند. مد غربی برای طبقهٔ متوسط به مثابه بت بود و مردم به طور فزایندهای مسحورش شده و آن را میپرستیدند؛ زیرا این قبیل مدها را می دیدند اما برایشان دست یافتنی نبود.[۵۰] برای مثال شلوارهای جین آبی رنگ آمریکایی یکی از لباسهای بسیار خاص و مورد پسند بود؛ از جهت دیگر فروشگاههای دست دوم فروشی که تنها در آنها میشد لباسهای غربی پیدا کرد، فقط از یک منبع تامین میشدند و آن بازدیدکنندههایی بودند که از غرب میآمدند و کالاها را با سود بالا وارد میکردند، یکی از فروشگاههای زنجیرهای خرده فروشی به نام “بریوزکا” نیز دست به فروش لباسهای غربی زد اما تنها برخی از مردم مرفه که میتوانستند مبادلات سنگین ارزی (به انگلیسی: Hard currency) انجام دهند و گواهی تبادل ارزی داشتند، توانایی خرید از آنجا را داشتند، زیرا تنها شکل پرداخت در این فروشگاه ارز و یا چک پولهای بانک وینیِسخترگ بود، گواهینامهٔ مبادلات ارزی و لباسهای غربی در بازار سیاه نیز پیدا میشدند.
دورهٔ گورباچف (دههٔ ۱۹۸۰)
در این دوره تحت پروستریکا(بازسازی اقتصادی)، تنوع در مد تبدیل به امری قابل قبول شد. در سال ۱۹۸۷ گورباچف اجازهٔ انتشار و توزیع نسخهٔ روسی مجله بوردا را صادر کرد. یک سال بعد مجلهٔ ژورنال مد اجرای جدیدی را به عنوان اولین مجلهٔ مد “شایسته” در اتحاد جماهیر شوروی شروع کرد. اگرچه تمام سبکهای مد را ادارهٔ امور مد متمرکز ارائه میکرد.
زمانی که کنفرانس حزب نوزدهم در تابستان ۱۹۸۹ برگزار شد، به منظور افزایش تولید کالاهای مصرفی مصوبهای مورد توافق قرار گرفت که لباسهای شیک نیز به طور خاص در آن ذکر شده بود، با وجود اینکه طرفداران مد در بالاترین سطح از بوروکراسی قرار داشتند اما تغییرات واقعی در تولید به مرحلهٔ اجرا نرسید. وزارت صنایع نور برای ساخت محصولات جدید سهمیه تعیین میکرد اما کارخانههای نساجی به جای تولید محصولات الگوهای قدیمی را بازیافت میکردند. ضمن اینکه آرامش از سانسور تحت گِلاسنوست باعث شد مردم طبقهٔ متوسط بیش از پیش نسبت به همتایان غربی خود حساس شوند. آنها احساس میکردند مستحق پوشیدن لباسهای شیک به عنوان نمادی از منزلت هستند با این حال کماکان بدست آوردن آن چیزی نبود که به راحتی میسر شود.